اقتصاد یولو: تنها یک‌بار زندگی خواهی کرد
۱۴۰۰/۱۲/۲۳ تاریخ انتشار

مردمان خسته، سازمان‌های فرسوده، قوانین ناکارآمد، سمینارهای بی‌حاصل، شعارهای امیدبخش اما بی‌تاثیر و در نهایت، پولدارتر شدن بیشتر چند میلیاردر، درجا زدن  صدها میلیون انسان و فروتر رفتن میلیاردها انسان دیگر. همه این‌ها در کنار عواملی دیگر، باعث شدند که وقتی ماشه کووید ۱۹ چکانده شد، خواسته‌های تلنبار شده سالیان، فوران کند و گدازه‌های آن به اطراف دنیا پخش شود. نمی‌خواهم مدعی شوم که تمام سیستم‌های زندگی و کسب‌و‌کار پیش از همه‌گیری ناکارآمد بودند؛ حتما آن‌گونه نبوده؛ اما واکنش‌های جوامع مختلف و گروه‌های شغلی متفاوت به همه‌گیری و پی‌آمدهای آن، نشان می‌دهد که حداقل در بخش‌های مهمی از این سیستم‌ها مشکلات جدی وجود داشته است.

پس از وقوع همه‌گیری کووید ۱۹، بازار کار در سراسر دنیا دچار تغییر و تحولات عمیق و در عین حال گسترده‌ای شده است. پس از دهه‌ها که نحوه انجام کار و شرایط آن تقریبا یکسان بود، حالا هر دوی آن‌ها توسط کارکنان به‌چالش کشیده شده‌اند. اما در این‌جا نه‌تنها کارکنان، که حتا کارفرماها هم، گاه ترجیح می‌دهند که به شیوه قبل کار نکنند.

چه اتفاقی افتاده است؟

  • استعفای بزرگ. در آمریکا در طول ماه‌های میانی و پایانی ۲۰۲۱، حدود ۴.۵ میلیون نفر از شغل خود استعفا داده‌اند. پدیده‌ای که به «استعفای بزرگ»1 یا Great Resignation مشهور شده است. این پدیده با ابعادی کوچک‌تر در انگلیس، استرالیا و بسیاری از کشورهای دیگر مشاهده شده است و همچنان ادامه دارد.
  • یک نظرسنجی در کانادا نشان می‌دهد که ۶۵ درصد پاسخ‌دهندگان در فکر تغییر شغل خود هستند. 2
  • خبرگزاری اسوشیتدپرس گزارش داده است که بریتانیا در ماه اکتبر ۲۰۲۱ رکورد ۱.۲ میلیون فرصت شغلی خالی را برجای گذاشته است که نتیجه همه‌گیری و خروج از اتحادیه اروپا بوده است. 

افراد از مشاغل خود استعفا می‌دهند و از شرکتی به شرکت دیگر می‌روند به امید آن‌که مزد بیشتر و یا شرایط کاری بهتری داشته باشند. افزایش دستمزد عمدتا خواسته کارکنان کم‌دستمزد است و شرایط کار بهتر و انعطاف‌پذیرتر مربوط به کارکنان سطح بالاتر. بعضی از آن‌ها دیگر نمی‌خواهند به دفاتر کاری برگردند و ترجیح می‌دهند که از راه دور کار کنند. همه این‌ها در حالی است که تنها در ایالات متحده در دوره مورد بحث ۱۱ میلیون فرصت شغلی وجود داشته که بیش از هر زمان دیگری در دهه‌های اخیر بوده است و به‌طور متوسط، هر جویای کار در مقایسه با پیش از همه‌گیری، ۵۰ درصد فرصت‌های شغلی بیشتری را مشاهده می‌کند. 

گویی همه‌گیری کووید باعث شده است که عده قابل توجهی، به‌ویژه نسل هزاره (Millennials) یا متولدان دهه‌های هشتاد و نود میلادی  به این نتیجه برسند که دیگر نمی‌خواهد مثل قبل کار کند. چیزی که به اقتصاد یولو (YOLO Economy) معروف شده است: شما فقط یک‌بار زندگی می‌کنید (You Only Live Once). این جمله، فلسفه زندگی تعدادی از کسانی را نشان می‌دهد که شغل خود را در چند ماه گذشته تغییر داده‌ یا استعفا داده‌اند. وقتی فقط یک‌‌بار زندگی می‌کنی، پس طوری زندگی کن که دوست داری؛ می‌توانی کمی خطر کنی و روال عادی کارِ ۵-۹ را به‌هم بریزی. 

نسل‌هایی از مردمان مغرب‌زمین، کار خود را به مثابه چیزی ورای هر چیز دیگر در زندگی دیده‌اند. در حالت عادی می‌بایستی همه کارها یا وظایف دیگر خود را با ساعت کاری تنظیم می‌کردند. از آن‌جایی که پس از انقلاب صنعتی و در جهان جدید، تقریبا همه کارها، بخشی از یک زنجیره بزرگ‌تر بوده‌اند، اختلال در یک بخش می‌توانست کل زنجیره را متاثر کند. در چنین سیستمی، هر فعالیت دیگری، از جمله علایق شخصی، خانوادگی، تفریح و... باید به گونه‌ای هماهنگ می‌شد که اختلالی در زنجیره کار پدید نیاورد.

سخت‌کوشی و بهره‌وری بالا، رسیدن به پول بیشتر و موفقیت، مضامین رویای آمریکایی بوده‌اند که به اغلب جوامع جهان هم صادر شده‌اند. کار وسیله‌ای بوده است که اغلب ارزش‌های این فرهنگ مبتنی بر موفقیت و ثروت، از طریق آن حاصل می‌شده است. تا جایی که به‌تدریج، این وسیله، خود به هدف تبدیل شد. اکنون اما، در دیواره این اعتقاد راسخ به کار و به‌ویژه به کار ثابت در دفتر و شرکت و اداره، ترک‌هایی جدی نمایان شده است. گویی بخشی از رویاپروران و حتا رویافروشان، دیگر این رویا را باور ندارند. آن‌ها فقط یک‌بار زندگی می‌کنند.

چرا؟

شاید هنوز نتوانیم به این سوال جواب مناسبی بدهیم. این داستان تازه آغاز شده است. هنوز ابعاد آن را نمی‌دانیم و این‌که چقدر عمیق است. اما رصد کردن آن و اندیشیدن در مورد آن باعث می‌شود که ناگهان غافل‌گیر نشویم. از آن‌جایی که جهان امروز، جهانی کاملا پیوسته است، تاثیرات این جنبش نسبتا بزرگ خواه ناخواه به نقاط دیگر جهان، حتا کشور ما هم خواهد رسید. پس باید همپای آن پیش برویم و تا حد ممکن تلاش کنیم آن را بشناسیم. مواردی را که در این یادداشت مطرح می‌کنم اغلب گمانه‌زنی‌هایی است که در شرایط فعلی به ذهنم می‌رسد و یا در مواردی دیگران مطرح کرده‌اند.

و اما چرا چنین جنبشی در جهان در حال شکل‌گیری است؟

  • شاید برای برخی این تنها فرصتی ساده است برای تغییر شغلی که از مدت‌ها پیش منتظر آن بوده‌اند. با توجه به پیدا شدن فرصت‌های شغلی متنوع، این فرصتی است برای این‌که دستمزدهای بیشتر یا شرایط کار بهتری را طلب کنند.
  • برای عده‌ای دیگر که گمان می‌کردند الزامات کارشان جنبه‌های دیگر زندگی آن‌ها را تحت‌ تاثیر قرار داده است، اکنون امکانی پیدا شده است که تعادل بهتری میان کار و زندگی خانوادگی و تفریح و... برقرار کنند. در واقع آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که لزومی ندارد که همه جنبه‌های دیگر زندگی را فدای شغلی کنند که شاید حتا دوستش هم ندارند. اگرچه شاید عده‌ای شغلشان را هم دوست داشته باشند، اما با استفاده از این بینش جدید، می‌خواهند به زندگی خود ابعاد تازه‌تری بدهند.
  • عده‌ای، در طول همه‌گیری، با کار در خانه آشنا شده‌اند و یا حتا به حومه شهرهای بزرگ یا شهرهای کوچک مهاجرت کرده‌اند. آن‌ها نمی‌خواهند به وضعیت سابق برگردند.
  • تعدادی از کارکنان، پیش از همه‌گیری مجبور بودند که در اطراف محل سکونت خود کاری بیابند؛ اما اکنون گمان می‌کنند که ابزارهای نوین ارتباطی و الزامات همه‌گیری به آن‌ها اجازه می‌دهد که از این جبر جغرافیایی رها شوند.
  • برخی با مشاهده فرصت‌های جدیدی که همه‌گیری پدید آورده است، با بهره‌گیری از امکانات نوین و شبکه‌های اجتماعی تصمیم گرفتند شغل دائمی خود را رها کنند و به دنبال راه‌اندازی کسب‌وکار خود، هرچند کوچک باشند.
  • برخی نیز از فرصت همه‌گیری استفاده کردند و خود را زودتر از موعد بازنشسته کردند و با دریافتی مربوط به آن، یا روزگار می‌گذرانند و یا کسب‌وکار کوچکی به راه انداخته‌اند.
  • عده‌ای دیگر با دیدن نتایج همه‌گیری و بیماری و مرگ دیگران و احتمال بیماری و مرگ خود، به این نتیجه رسیده‌اند که زندگی کوتاه‌تر از آن است که فکر می‌کردند؛ پس ترجیح دادند که به‌جای آن‌که در رویاهای دیگران نقش بازی کنند، به دنبال محقق کردن رویاهای خود بروند. در این مورد در شماره‌های آینده بیشتر صحبت خواهم کرد.
  • آن‌ها که دل پُری از شرکت یا مدیران خود داشته‌اند هم فرصت را غنیمت شمرده، حقوق و شرایط بهتری طلب می‌کنند و تهدید می‌کنند که اگر به خواسته‌هایشان نرسند شرکت را ترک خواهند کرد.

چون حکایت می‌کند؟

همه این‌ها از چه چیزی حکایت می‌کنند؟ چه روندهایی باعث شده است که چنین تحولاتی در مدتی کوتاه در جوامعی که کار ثابت بخش بنیادینی از فرهنگ آن بوده است، رخ دهد؟

روندهای متعددی در کار است.

نخستینِ آن‌ها، همه‌گیری کووید است. شاید بخش بزرگی از این تغییرات در زمینه کار، به‌طور عادی در دو یا سه دهه آینده رخ می‌داد؛ اما همه‌گیری آن را همین امروز پیش چشم‌ها گذاشته است. بنا بر آمارهای رسمی، حدود ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان به کووید ۱۹ مبتلا شده‌ و بیش از ۵.۵ میلیون نفر بر اثر آن فوت کرده‌اند. هنوز مشخص نیست که چه تعداد از این جمعیت عظیم نیروی کار بوده‌اند. به‌ویژه آن‌که بعضی از افراد در دو یا سه نوبت به این بیماری مبتلا شدند.

کار از راه دور روندی بود که قبل از همه‌گیری هم وجود داشت؛ اما شروع همه‌گیری به رشد آن شتاب فزاینده‌ای داد. وجود انواع ابزارهای ارتباطی و پیام‌رسان، به این روند سرعتی باورنکردنی بخشید.

تعدادی از افراد که قبلا نیروی کار محسوب می‌شدند، حالا در خانه‌هایشان مشغول نگه‌داری از کودکان، بیماران و یا سالخوردگان هستند. هنوز هیچ‌کس تعداد دقیق این افراد را نمی‌داند.

همه‌گیری پیش از این هم اتفاق افتاده بود، اما قطعا چنین آثاری بر جای نگذاشته بود؛ چرا که در آن مواقع، فناوری‌های نوین، ارتباطی و پردازشی، کار از راه دور را مهیا نکرده بود. انوع ابزارهای تماس تصویری و پیام‌رسان، برنامه‌های گفت‌وگو و بحث آنلاین، وبینارها و مصاحبه‌های شغلی آنلاین و... همگی بخشی از زیرساخت‌هایی بودند که باعث شدند افراد بتوانند بی‌آن‌که از خانه خود خارج شوند، کار خود را به‌انجام برسانند. 

از دیگر روندهایی که به این وضعیت جدید انجامیده است، رشد و تشویق فردگرایی در فرهنگ غرب است. فرهنگی که توانگری و موفقیت را در سخت‌کوشی فرد جست‌وجو می‌کند. به نوجوان و جوان جویای هویت چنین گفته می‌شود که صاحب استعداد ویژه‌ای است و ماموریت او پیدا کردن این استعداد و استفاده از آن در شغل خود است. وقتی چنین است، فرد به شغل خود تنها به‌عنوان وسیله‌ای برای گذران زندگی و بقا نگاه نمی‌کند، بلکه به‌عنوان چیزی می‌بیند که می‌تواند معنایی هم از آن برای زندگی خود بسازد. اما بحران‌هایی مانند همه‌گیری کووید، این روند جست‌وجوی هویت در کار را مختل می‌کند. وقتی شخص نتواند معنایی در کارش بیابد آن را ترک می‌کند. در این‌باره باز هم خواهم گفت.

هنوز کارشناسان دقیقا نمی‌دانند که چه تعداد از افراد این موج جهان‌گستر، به‌طور موقت شغل خود را رها کرده‌ و چه تعداد برای همیشه از چرخه کار خارج شده‌اند.

من هنوز اطلاعی از تاثیر کووید بر کار در جوامع شرقی به‌ویژه مردمان ژاپن و کره جنوبی به‌دست نیاورده‌ام. اما در چین، چیزی که پیش از همه‌گیری هم مطرح بود، نارضایتی عمیقی به‌ویژه در میان جوانانی که در حوزه فناوری‌های نوین مشغول به کار بوده‌اند، در برابر سیستم ۹۹۶ وجود داشته است (کار از ۹ صبح تا ۹ شب و ۶ روز در هفته). احتمالا باید منتظر صدای فریادهای فروخفته، این‌بار در شرق فناوری باشیم.

گویا در تمام جهان، آدم‌ها، کم‌کم درمی‌یابند که به غیر از کار چیزهای مهم دیگری هم وجود دارد. به‌نظر می‌رسد که سلامتی جسمانی و روانی مهم‌ترین آن‌ها باشد.

پی‌نوشت:

1. https://karinsoo.com/s/5NN0B

2. https://www.bnnbloomberg.ca/survey-finds-65-of-canadians-seriously-consi...

* اگر در مورد این مقاله نظری دارید لطفا در بخش دیدگاه نظرتان را ثبت کنید تا دیگران هم از آن استفاده کنند.

به این مطلب چند ستاره می‌دهید؟(امتیاز: 4.8 - رای: 2)

ثبت نظر تعداد نظرات: 0 تعداد نظرات: 0
usersvg